سفر های هستی
 
عشق رویایی
مطالبی زیبا همراه دانلود

آفرینش از روز نخست تا روز هشتم

باز آفرینی روز هشتم

 

سفر صفر

تنها و تنها «هستی » بود و هستی از «نیستی » سراغی نداشت،

پس نیستی را هستی بخشید . آن هنگام که هستی «سودای زیستن» یافت،

 خود را نواخت تا همه «نغمه» کند و آن گاه به خود «میل» کرد تا «احساس» را آفرید،

 احساس خود را فریاد کرد، پس «شادی» و «غم» را برنمود و خندید و گریست،

 آن گاه در خود نگریست و اندکی تامل نمود؛ پس نخست «سکوت»

 و سپس «معنا» را آفرید و آن گاه آن ها اندیشه را رقم زدند،

اندیشه لحظه ای به خود ظنین شد تا «تردید» را خلق کرد.

 با آغاز تردید بود که هستی ، خود را به چیستی کنونی باز نمود

هنگامی که نوبت به خلقت انسان رسید ، در او نگریست ؛

وه که افسوس و آن گاه «حیرت» آفریده شدند؟ پس او که در انسان بود،

این بار با انسان شد و انسان گفت آری، پس «اطاعت» را خلق کرد و گفت نه پس، پس «عصیان» را آفرید.

           

 

          ادامه سفر­ها از همین­جا بخوانید.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           
برچسب:, ::
فرزاد

درباره وبلاگ


به وبلاگ خودتون خوش آمدید بعضی وقت ها بعضی چیزها آنقدر تکراری می شوند که حتی تکرارشان آدمی را شگفت زده می کند مانند دوستت دارم.
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
موضوعات
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق رویای و آدرس farzad2010.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.